دستهای نادر و بیژن را بسته بودند... / جای خالی شهید مهدوی در "نادر، برادرم حسین"

کد خبر: 452544

این کتاب بیشتر از آنکه به روایت زندگی شهید مهدوی بپردازد، شرح حال و زندگی برادر شهید است که در تعدادی از صفحات، خصوصا در انتهای کتاب به حضور شهید در عملیات های دریایی و مواجه با امریکایی ها پرداخته است.

دستهای نادر و بیژن را بسته بودند... / جای خالی شهید مهدوی در "نادر، برادرم حسین"
جای خالی شهید مهدوی در
سرویس فرهنگی فردا _ مهدیس میرزایی اعتمادی؛ نادر برادرم حسین، کتابی در خصوص شهید نادر مهدوی است. به گفته نویسنده کتاب، درباره شهید نادر مهدوی می توان بسیار سخن گفت چراکه دست کم حدود دویست رزمنده در صحنه های مختلف زمین و دریایی، از نادر مهدوی خاطره به یاد دارند.
همین باعث شده است تا نویسنده با تلاش بسیار با تنها برادر شهید مهدوی، حسن فقیه مصاحبه ای انجام دهد که حاصل آن در کتابی با عنوان "نادر، برادرم حسین" منتشر شده است.
نویسنده معتقد است که راوی در این کتاب، از ابتدای زندگی خودش را در قالب خاطرات شفاهی روایت کرده است. به دلیل گشت زمان و کمرنگ شدن برخی از حوادث، اغلب وقایع و رخدادها در هاله ای از کلی گویی و بی زمانی غوطه ور هستند.
حتی در برخی از صفحات این فراموشی از سوی راوی اعتراف می شود. مثلا در جایی که از حضور شهید مهدوی در زندان اوین به عنوان نگهبان صحبت می کند می گوید: حسین نیز مدتی در بازداشتگاه اوین نگهبان بود. متاسفانه خاطرات این دور از زندگی او در ذهنم نمانده است. خاطرات جالبی از برخورد با منافقین در زندان اوین برایم تعریف کرد، اما آنها را از یاد برده ام.
یا در صفحه بعد اذعان دارد که: حسین در عملیات آزاد سازی بستان شرکت کرد. خاطرات جالبی از این عملیات برای من تعریف کرد که متسفانه برخی از آنها را از یاد برده ام.
اینها نشان می دهد که گذشت زمان و با کهولت سن، بسیاری از خاطرات از ذهن آنان می رود و همین باعث می شود که در قسمت هایی از تارخ جنگ، حفره های عمیقی به وجود بیاید.
همانطور که در مقدمه نوشه شده است، این کتاب خاطرات تاریخ شفاهی است که از زبان برادر شهید روایت شده است. یکی از نقاط ضعف کتاب، نیز همین است. زیرا تا صفحه 102 کتاب، تنها در دو یا سه جا از شهید که موضوع و قهرمان کتاب است سخن به میان می آید و در طول این صفحات از کودکی و نوجوانی راوی ، تحصیل، سفر و جست و جو برای کار در کشورهای کویت، قطر و بحرین، نوع برخورد با ایرانی ها در کشورها، و .... گفته شده است. در واقع قهرمان اصلی در حاشیه قرار گرفته است.
یکی از نقاط قوت کتاب استفاده از پاورقی است که نویسنده در هر کجا که احساس نیاز کرده است، توضیحات را در پایین همان صفحه آورده است.
از صفحه 112 به بعد زمزمه شروع جنگ تحمیلی به گوش می رسد که آمده است: اواخر سال 1358 بود که تصمیم گرفتم سفری به کربلاداشته باشم. به سفارت عراق در دوحه مراجعه کردم. همان روزهایی بود که بین ایران و عراق روابط تیره شده بود. عراقی ها در خوزستان بمبم گذاری هایی می کردند. بین دو کشور تنش و کشمکش شروع شده بود.
از فصل 14 به بعد راوی از ورود خود به جنگ و دوره آموزشی خبر می دهد و می گوید: یکی دو روز از جنگ گذشته بود. شبی در خورموج با چند تن از بچه ها دوره هم جمع شدیم تا درباره جبهه رفتن و دفاع از کشور بحث کنیم. باید برای بیرون کردن دشمن کاری می کردیم. یک عمر حسین حسین گفته بودیم، اکنون که یزید تازه ای پیدا شده بود، شرم آور بود که حسین زمانمان را تنها بگذاریم.
از فصل نوزدهم به بعد حضور نادر مهدوی در صفحات پررنگ تر می شود و در خصوص حمله وی به کشتی بریجتون و درگیری مستقیم با آمریکایی ها صحبت می شود.
راوی از نحوه شهادت برادرش حرفی نمی زند، اما در جایی به دست بسته بودن و اسارت شهید اشاره می کند و می گوید: "وقتی وارد سردخانه شدم با صحنه ای روبرو شدم که تا عمر دارم هرگز از یاد نمی برم. دیدم آمریکایی ها دست و پای عزیز دلم را مثل گوسفند قربانی با طناب بسته بودند. بیژن را همین طور بسته بودند. گربه امانم را بردیه بود. بدن و صورت بیژن بد جور سوخته بود. اما جسد حسین سالم بود. بی انصاف ها در تهران نکرده بودند دست و پای آنها را باز کنند. با همان شکل و حالی که از آمریکایی ها تحویل گرفته بودند، به ما نشانشان دادند".
این کتاب بیشتر از انکه به روایت زندگی شهید مهدوی بپردازد، شرح حال و زندگی برادر شهید است که در تعدادی از صفحات، خصوصا در انتهای کتاب به حضور شهید در عملیات های دریایی و مواجه با امریکایی ها پرداخته است.
اما نویسنده در آثار دیگری چون، "رودر روی شیطان" خاطرات عبدالکریم مظفری،"پای پیاده روی آب" خاطرات منصور مزارعی، "پشت سنگر موج" خاطرات حسن شریفی پرداخته است. همچنین کتاب "بار دیگر نادر" نیز کتابی از همین نویسنده در خصوص عملیاتهایی که شهید در آن حضور داشته به طور مفصل پرداخته است. "بار دیگر نادر" از سوی انتشارات فاتحان منتشر شده است.
یادآور می شود، نادر، برادرم حسین به قلم سید قاسم یا حسینی از سوی نشر فاتحان منتشر شده است و علاقه مندان برای تهیه کتاب می توانند با شماره 66708369-021 تماس بگیرند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت