موج سواری با چاشنی شبهه لیبرالی/ خانم اشراقی چند بار برای تماشای بازی بانوان به ورزشگاه‌ رفته است؟

کد خبر: 349777

ممانعت از ورود بانوان به ورزشگاه‌ها بر اساس منع قانونی صورت می گیرد و بر این اساس بایستی نسبت به این مساله از راه درست وارد شد. اما جالب اینجاست که این موضوع از سوی برخی از جریان‌های لیبرال که از آزادی تعریف منفی دارند و دنیای بدون قید و بند را شعار خود قرار داده‌اند به طور معناداری تبلیغ می‌شود. از این رو مساله ورود زنان به ورزشگاه‌ها بیش از اینکه یک علاقه واقعی در این جریان باشد بیشتر ابزاری برای رسیدن به اهداف اجتماعی و سیاسی است.

موج سواری با چاشنی شبهه لیبرالی/ خانم اشراقی چند بار برای تماشای بازی بانوان به ورزشگاه‌ رفته است؟

سرویس اجتماعی «فردا»؛ ممانعت از ورود بانوان به ورزشگاه‌ها چند سالی است که در رسانه‌ها بویژه رسانه‌های لیبرال به طور معناداری مطرح می‌شود. این مساله در چند هفته اخیر با توجه به برگزاری برخی بازی‌های لیگ جهانی والیبال در ایران به موضوع روز برخی رسانه بدل شد. همین عامل سبب شده است که برخی از افراد در این زمینه اظهار نظر کنند و این مساله باعث داغ‌تر شدن این موضوع شده است.

اما به تازگی زهرا اشراقی که پیش از این سخنان جنجال‌برانگیزی در برخی رسانه‌های عربی داشته است، این‌ بار درباره ورزشگاه رفتن خانم‌ها اظهارات قابل تاملی داشته است که برخی از این اظهار نظرها به طور خلاصه در ادامه می‌آید.

* متاسفانه آقايان چه اصلاح‌طلب باشند و چه اصولگرا همان نگاه را داشته و درباره زنان يك ديدگاه دارند. فقط شدت و ضعف و نوع اين نگاه در آنها متفاوت است. اگر اينطور نبود اصلاح‌طلبان مي‌توانستند اين دغدغه را كم كنند يا از بين ببرند.

* از زمان دولت‌هاي آقايان هاشمي و خاتمي ما شاهد اين موضوع هستيم.

* معتقدم در رابطه با رفع تبعيض از زنان اصلا نبايد از دولت انتظاري داشت. الان زمان مناسبي است كه خود جامعه زنان دست به كار شوند. دولت يا زناني كه در دولت مشغول به كارند نمي‌توانند كاري از پيش ببرند. من الان بيشترين انتقاد را نسبت به معاون رئيس‌جمهور در امور بانوان دارم. اينها هيچ كاري انجام نمي‌دهند و حتي براي خودشان خطوط قرمزي دارند كه هر تفكري را وارد نكنند.

* واقعا عقيده آنها اين است كه اگر خانمي وارد ورزشگاه نمي‌شود ممانعت مي‌كند؟! من فكر مي‌كنم فرق اين معاون رئيس‌جمهور با پيشينيان خود اين است كه ايشان مي‌خواهد وانمود كند كه ما مي‌خواهيم ولي بقيه نمي‌گذارند. معلوم است كه پليس مانع ورود به ورزشگاه نيست بلكه دولت و در واقع آن دست از قوانين نانوشته مانع از ورود زنان مي‌شود.

* بين ورزشگاه و دانشگاه؛ ورزشگاه و بيمارستان و ورزشگاه و هر جاي عمومي ديگر فرقي نيست.

* خانم‌ها به جاي اصرار براي حضور در كابينه يك بانك اطلاعاتي از خانم‌هاي باسواد و متخصص با كارآيي بالا تهيه كنند و سعي كنند تا اين خانم‌ها در سطوح مديريت‌هاي مياني هر چه بيشتر به كار گرفته شوند. همانطور كه الان مي‌بينيم كه تعدادي از خانم‌ها در برخي از فرمانداري‌ها و بخشداري‌ها يا شهرداري‌ها به كارگرفته شده‌اند و در اينجا‌ها بهتر مي‌شود مانور داد. ما نبايد يك مرتبه سنگ بزرگي را‌برداريم بايد آرام آرام پيش برويم.

* وقتي در قانون داريم كه براي تمديد پاسپورت خانم‌ها نياز به اجازه همسر است؛ حتي اگر اين خانم رئيس‌جمهور هم باشد، بايد كم كم نقص‌هايي كه در قوانين وجود دارد را اصلاح كنيم. اگر اين موارد در قانون اصلاح شود بقيه مسائل كم كم حل مي‌شود. آن وقت افراد نه با توجه به جنسيت كه با توجه به تخصصشان به كار گرفته مي‌شوند.

* اگر تمام توقعمان از دولت باشد قطعا نتيجه‌اي به دست نمي‌آوريم. چون دولت بر سياست خارجي و اقتصاد تمركز دارد و از اينها گذشته با بخش‌هاي مختلفي از جمله نمايندگان مجلس سر و كار دارد و بايد هر روز به بخشي پاسخ دهد. كار دولت آنقدر پيچيده و گسترده و سنگين است كه نمي‌توانيم توقع داشته باشيم كه در همه امور دخالت كند. اما نهادهاي غير دولتي مي‌توانند كمكي براي دولت باشند. بايد تلاش كنيم دولت را كوچك كنيم و نهادهاي غيردولتي كه مي‌توانند به دولت كمك كنند را گسترش دهيم.

اما چند نکته درباره این اظهار نظرها حائز توجه است که فهرست وار بدان اشاره می کنیم.

شاید این موضوع برای آقایانی که محیط ورزشگاه ها را برای یکبار تجربه کرده‌اند و دیگر علاقه‌ای به حضور در ورزشگاه‌ها ندارند کمی بی معنا به نظر برسد اما به نظر می‌رسد چند عامل در مساله حضور بانوان در ورزشگاه‌ها وجود دارد که بیش از اینکه به خود مساله ورزش بانوان مطرح باشد حائز مسائل دیگری است که به آنها می‌پردازیم . ممانعت از ورود بانوان به ورزشگاه‌ها بر اساس منع قانونی صورت می گیرد و بر این اساس بایستی نسبت به این مساله از راه درست وارد شد. اما جالب اینجاست که این موضوع از سوی برخی از جریان‌های لیبرال که از آزادی تعریف منفی دارند و دنیای بدون قید و بند را شعار خود قرار داده‌اند به طور معناداری تبلیغ می‌شود. از این رو مساله ورود زنان به ورزشگاه‌ها بیش از اینکه یک علاقه واقعی در این جریان باشد بیشتر ابزاری برای رسیدن به اهداف اجتماعی و سیاسی است. شاید خیلی‌ها به این مساله اینطور واکنش نشان دهند که دیگر مشکلاتمان حل شده و تنها رفتن زنان به ورزشگاه باقی مانده است. این نوع واکنش نسبت به چنین امری از یک نوع مدیریت رسانه‌ای و پررنگ کردن چنین مسائل حاشیه‌ای از سوی جریان لیبرال حکایت دارد. اینجاست که رسانه‌های خارجی نظیر بی‌بی سی این مساله را نمادی علیه سرکوب زنان تلقی می کنند این در حالی است که در جامعه و فرهنگ ایرانی همچنان که موارد منعی برای خانم‌ها وجود دارد آقایان نیز با ممنوعیت‌هایی روبرو هستند که باید دید برطرف کردن آنها تا چه حد ممکن و چقدر با عرف و شرع ما همخوانی دارد . همراهی خانم اشراقی در این زمینه با سرویس‌های رسانه‌ای بیگانه بسیار جای تامل دارد.

اینکه وی اظهار می‌دارد که تبیعض علیه زنان در ممانعت از ورود آنها به ورزشگاه‌ها به حوزه‌های دیگر تسری می یابد دقیقا خط سیاسی است که بی‌بی‌سی و گروه‌های فمنیستی آن را دنبال می‌کنند. استفاد از یک مساله خاص و ارجاع دادن آن به موارد قانونی و شرعی مانند اجازه زن از شوهر برای سفر و دریافت پاسپورت و همچنین حضور زنان در صحنه مدیریتی جامعه موضوعی است که با هم همخوانی ندارد و قیاس مع الفارق و جوسازی سیاسی است؛ چراکه در جامعه ایران زنان در حوزه‌های مدیریتی حضور دارند و شعار برابری میان زن و مرد مساله‌ای است که دیر زمانی است که در جهان مدرن منسوخ شده و تنها شعار گروه‌های فمنیسم‌ افراطی است. از سوی دیگر نمی‌شود منکر علائق بسیاری از افراد چه مرد وچه زن شد و نسبت به صادقانه بودن آنها شک داشت. ورزش نیز یک سرگرمی مفرح و سالمی است که می‌تواند در جامعه ما پویایی ایجاد کند. اما ضوابطی برای این امر بایستی ایجاد شود. به عنوان نمونه باید دید آیا ورزشگاه‌ها مهیا و پذیرای حضور بانوان هستند یا خیر. به هر جهت بانوان در ساختار فرهنگ ایران دارای احترام و جایگاه ویژه‌ای هستند که نباید این موارد در مورد آنها نقض شود و قطعا بانوان نیز علاقه‌ای ندارند تا به محیطی وارد شوند که به کرامت‌شان لطمه‌ای وارد شود. به هر جهت بایستی در قدم اول این مطالبه از مجاری خود و نه آلوده به برخی سیاست‌ بازی‌ها و خیمه شب‌بازی های مالوف یک جریان خاص همراه شود و از سوی دیگر بانوان بدون رفتارهای احساسی و با دید واقعی و منطقی به این امر درخواست خود را مطرح کنند و نسبت به مساعد بودن شرایط برای حضور در ورزشگاه‌ها و توان اداره این نوع فضاها از سوی مسئولان ذی‌ربط بیشتر بیاندیشند. اینکه گاها دیده می‌شود که برخی از گروه‌های فمنیستی با یک رویکرد غیر ورزشی کارناوال‌هایی چند نفره به راه می‌اندازد، بیش از هر موضوع دیگری اهداف این رفتارها را زیر سئوال و موجب واکنش‌های منفی نسبت به این مساله می شود. سئوالی هم در اینجا بوجود می‌آید که بیشتر اهداف طرح چنین مسالهای از سوی این رسانه‌ها و خانم اشراقی را زیر سئوال می برد و آن این است که چرا خانم ها و بویژه خانم اشراقی در مسابقات ورزشی بانوان حضور کم رنگی دارند؟ به هر جهت از این نظر حضور فعال‌تر بانوان در مراکز ورزشی خود می‌تواند در رشد و توجه به ورزش بانوان تاثیر بیشتری داشته باشد .
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت