خانوادههای امریکایی بیست سال به عقب رانده شدند
تقریبا دوسوم تمام خانوادههای جوان امریکا – یعنی خانوادههای با سن کمتر از 35 سال – مشغول بازپرداخت بدهیهای تحصیلی خود هستند، و این رقم از سال 2007 تاکنون 53 درصد این خانوادهها را درگیر خود نگه داشته است. هزینهی روزانهی بازپرداخت بدهیهای کلی خانواده از 2.4 درصد هزینهها در سال 2007 به 3.9 درصد در سال 2010 رسیده است، یعنی این رقم 65 درصد رشده یافته است.حسابهای بازنشستگی بیش از 10 درصد خانوادهها بین سالهای 2007 تا 2010 میلادی، کاهش شدید یافته است.
سرویس بین الملل «فردا»: بحران اقتصادی چهار سال گذشته میانگین خانوادهی امریکایی را دو دهه به عقب رانده است، این ارقام براساس گزارش شورای رزِرو فدرال (هفت فرماندار منتخب که وضعیت اقتصادی امریکا را بررسی و مواردی مانند سود بانکی را برای کشور مشخص میکنند) در برررسی سهسالهی مصرف میانگین بهدست آمده است.
ثروت خانوادهی امریکایی - ترکیبی از ارزش خانه، حسابهای بانکی و دیگر سهام، تعهدها و بدهیهایشان - میانگین 38.9 درصد ارزش خود را بین سالهای 2007 تا 2010 از دست داده است، یعنی از رقم میانگین 126 هزار دلار به رقم میانگین 77 هزار و 300 دلار رسیده است، یعنی به رقم میانگین ثروت این خانواده در سال 1992 میلادی بازگشته است. همچنین در دورهی سه سالهی گذشته میانگین درآمد (رقم قبل از کسرِ مالیات) نیز 7.7 درصد سقوط کرده است.
هرچند این گزارش 80 صفحهای ، نشان میدهد چهار سال بحران اقتصادی چه تاثیری بر طبقهی کارگر گذاشته است. بسیاری از ارقام بدست آمده، صرفاً نوک کوه یخ بیرون از آب هستند: تنها تصویری محو از رنج گستردهی مردم و همچنین تجربههای سختی نشان میدهند که دهها میلیون امریکایی میگذرانند، تا با تقلای بسیار، زندگیشان بگذرد.
تقریبا دوسوم تمام خانوادههای جوان امریکا - یعنی خانوادههای با سن کمتر از 35 سال - مشغول بازپرداخت بدهیهای تحصیلی خود هستند، و این رقم از سال 2007 تاکنون 53 درصد این خانوادهها را درگیر خود نگه داشته است.
هزینهی روزانهی بازپرداخت بدهیهای کلی خانواده از 2.4 درصد هزینهها در سال 2007 به 3.9 درصد در سال 2010 رسیده است، یعنی این رقم 65 درصد رشده یافته است.
حسابهای بازنشستگی بیش از 10 درصد خانوادهها بین سالهای 2007 تا 2010 میلادی، کاهش شدید یافته است.
ارزش مشاغل کوچک میانگین 20.5 درصد در این دوره کاهش یافته است، شدیدترین سقوط در ارزش این مشاغل در غرب و شمالشرق امریکا روی داده است.
خانوادههایی که با چهرهای 75 ساله یا مسنتر اداره میشوند، بسیار بیشتر از قبل با کارتهای اعتباری «پیشخرید» میکنند و نمیتوانند هزینههای روزانهی خود را از حسابهای موجودشان پرداخت کنند.
توانایی پسانداز میانگین خانواده در این دوره سقوط کرده است، البته اگر بتوانند اصلاً پساندازی داشته باشند.
تمامی ارقام ارائه شده در این مقاله و در گزارش شورای رزرو میبایست تحلیل شوند. درهرصورت، این تحقیق نشان میدهد که محدودهی زندگی اجتماعی امریکاییها توسط رسانهها نادیده انگاشته شده است و کاندیدهای انتخاباتی هر دو حزب محافظهکار و دموکرات نیز توجهای به این مسئله نشان نمیدهند.
گزارش شورا بیشتر از هر چیزی نشان میدهد ارزش اموال خانوادههای طبقهی کارگر و طبقهی متوسط، با توجه به بحران مسکن و این موضوع که میلیونها خانواده خانهی خود را از دست دادند یا زیر بار قرضهای شدیدتری رفتند، بشدت کاهش یافته است.
ارزش میانگین اموال خانوادهی این طبقات بین سالهای 2007 تا 2010 از 95 هزار 300 دلار به 55 هزار دلار کاهش یافته، یعنی 42 درصد سقوط داشته. در همین دوران، رقم وامها افزایش یافته است، در سال 2007، 51.3 درصد ارزش خانهی خانوادهی این طبقات برپایهی وام بود و این رقم در 2010 به 64.6 درصد رسیده است، در همین دوره ارزش میانگین قیمت خانه نیز 11 درصد کاهش یافته است.
در بررسی گروهی طبقات اجتماعی، 25 درصد پائنی اجتماع، 100 درصد خانهی خود را از دست داده است، یعنی در سال 2007 این طبقه میانگین 1 هزار و 300 دلار ارزش خانه در اموال خود داشت و در سال 2010 این رقم به صفر رسیده است. 25 درصد بعدی و بعدی جامعه (یعنی طبقات کارگر و متوسط) بین 40 تا 50 درصد ارزش اموال خود را از دست دادهاند و ارزش میانگین خانهشان از 10 درصد کل اموال به 6.4 درصد کل اموال رسیده است (هرچند از سال 2010 این رقمها افزایش یافتهاند.)
در غرب کشور بیشترین بحران در مسکن مشاهده میشود، ارزش میانگین خانه 55.3 درصد کاهش یافته است، این رقم برای خانوادههای بین 33 تا 44 سال تا 54.4 درصد بوده و برای کارگرهای متخصص، فروشندهها و خدماتچیها تا 57.7 درصد سقوط کرده است.
این گزارش نشان میدهد طبقهی کارگر از لحاظ اقتصادی از همهچیز زندگی خود میزند تا بتواند نجات پیدا کند. خانوادههای کمتری کارتهای اعتباری دارند، درصد خانوادهای که زندگیشان از لحاظ اقتصادی متعادل است از 46.1 درصدبه 39.4 درصد رسیده است. با وجود اینکه این خانوادهها مرتب قرضهای خود را پرداخت کردهاند، ارزش قرضها در زندگیشان افزایش یافته است و میانگین از 14.8 درصد به 16.4 درصد رسیده است و بتدریج خانوادههای بیشتری دیگر کلاً قادر به بازپرداخت قرضهای خود نیستند.
این ارقام گسترده نشان فاصلههای بیشتر طبقاتی هستند، یعنی وضعیت اقتصادی میانگین خانوادهی امریکایی سقوط کرده است. این وضعیت، ناشی از صرف سقوط اقتصادی نیست بلکه تاثیرگرفته از تصمیمها هئیتمدیرهی شرکتها و همینطور تصمیمهای سیاسی گرفته شده در واشنگتن است، تصمیمهایی که آشکارا به نفع گستردهی 25 درصد واقعاً ثروتمند امریکایی و بیشتر از همه 1 درصد بسیار ثروتمند بوده است.
دولت بوش و اوباما و همین شورای رزرو فدرال میلیاردها دلار بودجهی مملکت را صرف پرداخت بدهی بانکها و سرمایهدارهای میلیاردر آنها کردهاند و درنتیجه از سال 1992 تاکنون دوباره شاهد یک سقوط گستردهی اقتصادی بودهایم.
بحرانهای اجتماعی امروز ما از سال 2008 هم عمیقتر شدهاند، این ارقام دو مسئله را روشن میکنند: سرمایهداری در نظام اقتصادی خود شکست خورده است، و نظام دو حزبی دیگر جواب نمیدهد، چون دوباره بعد از دههی 1930، شاهد تکرار گستردهی تاریخ هستیم.
منبع:وبسایت سوسیالیستهای امریکایی
منتشر شده در 13 ژوئن 2012 - نوشتهی پاتریک مارتین
دیدگاه تان را بنویسید