امریكن اینترپرایز سردار سلیمانی را چگونه توصیف كرده است؟

کد خبر: 169018

هفته گذشته یكی از سناتورهای آمریكایی در تریبون سنای آمریكا از نگرانی و درماندگی‌ آمریكایی‌ها در كنترل سیاست‌ خارجی ایران در نظام بین‌الملل و تاثیرات انقلاب اسلامی در خیزش‌های منطقه سخن گفت.

خبرگزاری دانشجو: «روئل مارك گرچت»، كارشناس سابق بخش خاورمیانه سیا و عضو بنیاد «دفاع از دموكراسی‌ها» گفته است: سپاه پاسداران ایران را نمی‌توان مرعوب كرد مگر اینكه اعضای آن را بكشیم؛ او به صراحت به نام قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران اشاره و تصریح كرد: وی را باید بكشیم.

مقام معظم رهبری نیز در بیانات اخیر خود با اشاره به اظهارنظر این مقام آمریكایی بیان داشتند كه «پیش بحث هایی در كنگره ایالات متحده آمریكا تحت عنوان ترور مسئولان ایرانی مطرح شد، و حتی در طی این بحث ها یكی از نمایندگان سنا گفته بود كه چرا مسئولان ایرانی را ترور نمی كنید؟»
در پاسخ به این رفتار ددمنشانه ایالات متحده، مقام معظم رهبری در اقدامی هوشمندانه در سخنرانی شان به مناسبت ایام الله ۱۳ آبان اعلام كردند كه «100 سند قاطع غیر قابل خدشه از حمایت دولت آمریكا از تروریست در دست هست كه اگر افشا شوند، آبروی ایالات متحده خواهد رفت.»
با این حال مسئله‌ای كه در خصوص اعلام عمومی مقامات آمریكایی برای ترور یك مقام عالی‌رتبه ایرانی مطرح می شود، اهمیت چالش‌ها و مشكلاتی است كه سردار سلیمانی و سپاه قدس برای آمریكایی‌ها بوجود آورده است.
برای روشن شدن اهمیت مطلب می‌توان به گزارش موسسه تحقیقات سیاست عمومی آمریكا معروف به امریكن اینتر پرایز درباره سردار سلیمانی اشاره كرد كه این موسسه در این گزارش سعی كرده است تا با بررسی ابعاد شخصیتی و حرفه‌ای سردار سلیمانی به نیات و نحوه مدیریت وی آگاه شود.
این موسسه از مراكز مطالعات راهبردی است كه نقش قابل توجهی در مدیریت و شكل دهی سیاست های بین المللی كاخ سفید دارد و در واقع به عنوان یكی از موثرترین اتاق های فكر آمریكا مطرح است.
امریكن اینتر پرایز با ارائه پروژه هایی تحلیلی راهبردی و همچنین برگزاری سمینارهای تخصصی كه گفته می شود بیشتر مقامات دولتی آمریكا در آن شركت دارند، به عنوان مرجعی برای كارشناسان آمریكایی در زمینه های حقوقی، علوم سیاسی، اقتصادی، مذهبی، مطالعات دفاعی و سیاست خارجی، بهداشت و درمان و ... شناخته می شود.
این مقاله سومین شماره در سلسله مقالات چشم انداز خاورمیانه موسسه امریكن اینتر پرایز درباره سردار قاسم سلیمانی است كه شرح آن در زیر می‌آید:
رئیس جمهور ایالات متحده، آقای باراك اوباما، در 28 اردیبهشت 1390 نام فرمانده عالی رتبه جمهوری اسلامی، سردار قاسم سلیمانی را به فهرست افراد تحریم شده از سوی ایالات متحده افزود. سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. برنامه ریزان ایالات متحده برای مقابله با فعالیت های سردار سلیمانی و نیروی قدس سپاه، ابتدا باید دلیل اقدامات جسورانه و كامیابی های نظامی این سردار سپاه را دریابند. گزارش های موجود درباره سردار سلیمانی مردی را تصویر می كند كه بی آن كه آموزش رسمی فراوانی دیده باشد، فرمانده موفقی شده است.
سردار سلیمانی در سخنرانی برای طلاب مدرسه علمیه حقانی در قم در یكم خرداد 1390 گفت: انقلاب های اجتماعی در خاورمیانه و شمال آفریقا «بهترین فرصت ها را برای انقلاب ما فراهم كرده است.»
وی در ادامه افزود: «امروز شكست یا پیروزی ایران در مهران و خرمشهر رقم نمی خورد. مرزهای ما فراتر رفته، ما باید شاهد پیروزی در مصر، عراق، لبنان و سوریه باشیم؛ اینها آثار انقلاب اسلامی است.»
به رغم شهرت فعالیت های سردار سلیمانی، چیز زیادی درباره خود او نمی دانیم و شخصیتش همچنان یك معماست. هدف این چشم انداز گشودن همین راز است و می خواهد با استفاده از منابع فارسی موجود به بررسی روش مدیریت این فرمانده سپاه، زندگی نظامی وی و اظهارات عقیدتی اخیرش درباره صدور انقلاب بپردازد.
این منابع عبارتند از سخنرانی های سردار سلیمانی، ارجاع های «مركز تحقیقات جنگ» سپاه پاسداران به پیشینه رزمی سردار سلیمانی، روزشمار جنگ ایران و عراق و گوشه هایی از زندگی شخصی او از زبان همرزمان قدیمی اش در جنگ با عراق.
انگیزه های فردی
قاسم سلیمانی یك قهرمان جنگی و یك وطن پرست واقعی است كه بعد از انقلاب در حالی كه ایران از سویی درگیر یك جنگ داخلی در كردستان بود و از سوی دیگر با اشغالگران عراقی دست و پنجه نرم می كرد به سپاه پاسداران پیوست.
در زمان جنگ و در عملیات شناسایی برای پیشگیری از تلفات نیروهای تحت فرمان خود، جانش را به خطر می انداخت. دست كم، بنا بر یك گزارش معتبر، سردار سلیمانی در یكی از این عملیات ها در 11 تیر 136، نزدیك بود به اسارت نیروهای عراق درآید. در این گزارش هم احتیاط سردار سلیمانی پیش از عملیات را می توان دید و هم تمایلش به تقبل كارهای خطرناك.
ارزش ها، اعتقادات و رهبری كاریزماتیك
چهره ای كه منابع موجود از سردار سلیمانی ترسیم می كنند یك جنگجوی جوانمرد است، ولی كمتر در زمینه سیاسی وارد می شود. وقتی در كرمان به كارهای ساختمانی مشغول بوده، بیشترین زمان فراغتش را در زورخانه های عطایی و جهان می گذرانده است؛ جایی كه علاوه بر ورزش به تشویق و تقویت خُلق و خوی جوانمردی هم توجه می شود.
جنگ ایران و عراق ضمن شكل دادن به ارزش ها و اعتقادات سردار سلیمانی، فرصت بروز خصلت های جوانمردی را هم كه در زورخانه ها آموخته بوده برایش فراهم می كند. بدون شك شرایط جنگی آن دوران در ایجاد و تقویت ویژگی های یك رهبر كاریزماتیك در او مؤثر بوده است.
سردار سلیمانی در سخنرانی های پرشورش، پیش و پس از عملیات جنگی، با گریه و زاری و تقاضای بخشش از شهدا، بخاطر شهید نشدن خود، افراد زیر امرش را بشدت تحت تأثیر قرار می دهد. پیش از هر حمله، او سربازانش را یكی یكی در آغوش می گیرد و در حالی كه اشك می ریزد با آنها وداع می كند. آگاهانه یا ناخودآگاه، وی برای تقویت روحی افرادش از عواطف و احساساتش كمك می گیرد. در عین حال، این واقعیت كه اغلب كسانی كه او در آغوش گرفته و بدرقه شان كرده در عملیات گوناگون كشته شدند، باید تأثیر بزرگی بر شخصیت او گذاشته باشد. سردار سلیمانی از پایان جنگ تا امروز تقریباً در همه سخنرانی ها و گفت و گوهای عمومی اش یادی از شهدای جنگ كرده است.
ولی، در سخنرانی های اخیرش، به مسائل عقیدتی محضی چون «وحدت اسلامی»، و «اتحاد مؤمنین [زیر یك پرچم]»، و مسئله «آزادی فلسطین» اشاره كرده كه با شخصیت میهن پرست سردار سلیمانیِ دوران جنگ، كه همه توجهش به دفاع از ایران در برابر عراق متجاوز بود، همخوانی ندارد.
او همچنین این ادعاهای شگفت آور را كرده كه جنگ ایران و عراق «از ارزانترین جنگ ها بود» و اینكه اسرائیل در تیررس موشك های ایران است.
با توجه به كمبود اطلاعات درباره سردار سلیمانی، تشخیص اینكه او نسبت به گذشته واقعاً چقدر تغییر كرده، دشوار است؛ چه بسا تا به حال در موقعیتی نبوده كه بخواهد چنین اظهارنظرهایی بكند، شاید نیز همیشه همین افكار را داشته و بیان كرده، ولی توجه كسی را جلب نكرده است.
اولین نشانه‌های قابلیت‌های تاكتیكی
سردار سلیمانی یك عملگراست و در رویارویی با مشكلات تاكتیكی توانایی رهبری خود را ثابت كرده است. منابع موجود او را فرماندهی معرفی می كنند كه مهارت در تاكتیك های نظامی را خیلی پیشترها و با تجربه شخصی آموخته است و به نظر می رسد برای این تجربه ها ارزش و اعتباری بیش از دستورات مقام های بالاتر قائل است.
در 26 تیر 1364، (در زمان جنگ و فرماندهی محسن رضایی) وی با نقشه فرماندهی سپاه برای اعزام نیرو به دو جزیره در غرب اروند رود (شط العرب) مخالفت كرد و استدلالش این بود كه گرفتن این جزیره ها ممكن است، آسان باشد ولی نگه داشتنشان محال است؛ علاوه بر این، در جریان بازگشت مجبوریم نیروهای زیادی را جا بگذاریم.
با اینكه دیگر فرماندهانی كه هم به اندازه سردار سلیمانی به این نقشه انتقاد داشتند، دست از مخالفت برداشتند، او روی حرف خود ایستاد و نقشه اشغال بالاخره كنار گذاشته شد؛ این موفقیت، زندگی حرفه ای سردار سلیمانی را احتمالا تحت تأثیر قرار داده، یكدنگی او را بیشتر، و بی توجهی اش به نظر دیگران را دوچندان كرده است.
سردار سلیمانی یك فرمانده محتاط و محافظه كار نیست و می گوید: بهترین دفاع حمله است. در 4 مرداد 1366، نیروهای عراقی تقریبا لشكر 41 ثارالله را به محاصره كامل درآوردند، ولی سردار سلیمانی با وجود فشار مدام و پیشروی روزانه عراقی ها، طرح یك ضد حمله را ریخت كه البته فرماندهان مافوقش آن را نپذیرفتند و ایران نهایتاً در این درگیری ها شكستی خورد كه شاید با اجرای نقشه سلیمانی می شد جلوی آن را گرفت.
در 31 خرداد 1366، سردار سلیمانی در عملیات نصر 5 كه برای بیرون آوردن چند ارتفاع استراتژیك مهم از دست عراقی ها طراحی شده بود، شركت كرد. جالب است كه گویا سردار سلیمانی در این مورد برخلاف میل باطنی اش عمل كرده و از دستورات قرارگاه نجف پیروی می كند. وقتی گردان حمزه لشكر 25 كربلا با مشكل روبرو می شود و نمی تواند موقعیت های تعیین شده را طبق نقشه تصرف كند، سردار سلیمانی، در عین ناباوری فرماندهان عالی سپاه، ابتكار عمل را بدست گرفته لشكر 41 ثارالله را بسرعت به طرف آن مواضع هدایت می كند و همه را به تصرف در می آورد. در همان روز، نیروهای تحت فرمان سردار سلیمانی و دیگر واحدهای حاضر در آن منطقه مورد حمله شیمیایی عراق قرار می گیرند و 110 تن از افراد او زخمی می شوند.
سردار سلیمانی با تاكتیك های فریب دادن دشمن آشناست و می داند چطور در میدان رزم از آنها استفاده مؤثر كند. به عنوان نمونه، وقتی در 13 مهر 1366، در حال تهیه نقشه جنگ شلمچه بود تأكید كرد: «بدون وارد شدن به یك جنگ صوری امكان ندارد دشمن فریب بخورد. باید دست كم دو سه روز یك جنگ ظاهراً واقعی راه بیندازیم.» در6 آبان 1366، باز هم روی مسئله فریب بیشتر تأكید می كند و می گوید: «آموزش نیروهای ضربتی در این منطقه نقشه ما را لو می دهد. باید به بقیه نیروها در مناطق دیگر هم بگوییم این كار را بكنند كه دشمن متوجه نشود مانور ما برای چیست و منطقه عملیات كجاست.»
مخالفت با مردن بیهوده
اخلاق و رفتار سردار سلیمانی، او را در دل افراد زیر فرماندهی اش بسیار محبوب كرده است. در 11 مرداد 1365، در دیداری بسیار اتفاقی از شهر زادگاهش، كرمان، مقامات بهداشت محل را متهم كرد كه اهمیتی برای حفظ جان سربازان زخمی او كه برای درمان از جبهه برگشته اند، قائل نیستند. شواهدی نیز وجود دارد كه با وجود احترامی كه برای شهیدان قائل بوده و ستایشی كه از شهادت می كرده، هیچ وقت حاضر نمی شده افرادش را بی دلیل به كشتن بدهد و همیشه آماده بوده كه اگر نقشه های جنگی مقامات نظامی مافوقش به نظر او منجر به مرگ غیرضروری افرادش می شود با آن نقشه ها مخالفت كند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت