ابوالفضل هنوز خانه ندارد
ماجرا از آنجا شروع شده بود که 5 ماه کرایه خانهای که درآن سکونت داشتهاند عقب میافتد و ودیعهای که از کمیته امداد وامش گرفته بودند، به جای آن بدهی برداشته میشود. خودشان هم آواره کوچه و خیابان. این وسط از دست ابوالفضل کاری هم بر نمیآید، نه حالا نه بعدها. تنها نگاه میکند. معلول است. ذهنی و حرکتی. مادرش هم باید تمام مدت خانه باشد تا از او مراقبت کند. پدر فوت کرده و دو بچهی دیگر هم دانشآموز هستند.
ابوالفضل خانه ندارد" تیتر خبری بود که 17 مهر در همین سایت خبری منتشرشد. الان که مینویسم ابوالفضل هنوز خانه ندارد. مادرش پشت تلفن میگفت تا امروز با مکافات، همان پشت بام، سرپناهشان مانده است.ولی امروز روز آخر است و باید جمع کنند و بروند.
از پایین خانه هم که نگاه کنی می فهمی که باد و باران پاییزی کار سختی نخواهند داشت تا خانهی ابوالفضل را سرد و نمکشیده کنند. کاری ندارد برای باد گذر از ایرانیتی که شده سقف و چهار تا پتویی که شدهاند در و دیوار. بالا که رفتیم بیشتر نگران پاییز و زمستان شدم. به نظر نمیرسید. سرما اصلا کار سختی داشته باشد. زیرانداز دندانگیری هم در کار نبود. بعدتر اما نگرانی برطرف شد! فهمیدیم ابوالفضل و خانوادهاش ده روز بیشتر مهمان بام میزبانشان نیستند. بعدش باید احتمالا برگردند گوشهی پارکی که از آنجا آمدند. به گزارش «فردا» ، ماجرا از آنجا شروع شده بود که 5 ماه کرایه خانهای که در آن سکونت داشتهاند عقب میافتد و ودیعهای که از کمیته امداد وامش گرفته بودند، به جای آن بدهی برداشته میشود. خودشان هم آواره کوچه و خیابان. این وسط از دست ابوالفضل کاری هم بر نمیآید، نه حالا نه بعدها. تنها نگاه میکند. معلول است. ذهنی و حرکتی. مادرش هم باید تمام مدت خانه باشد تا از او مراقبت کند. پدر فوت کرده و دو بچهی دیگر هم دانشآموز هستند. مادرش از شرم عرق کرده و انگار زیر چادری که کشیده توی صورتش بغضش را قایم میکند. نگاهش را دوخته به ابوالفضل. من و عکاس هم همین کار را میکنیم. حرف زدن سخت شده که ابوالفضل به دادمان میرسد و از خواب بیدار میشود و خوشاخلاق توی صورتمان نگاه میکند و میگوید "سلام". سختی فضا میشکند. مادر ابوالفضل که به حرف میآید میفهمیم که منبع درآمدی ندارند. از شدت تنگنا تمام مدارک و شناسنامه گروی این و آن هستند. مدتی جل و پلاسشان در پارکی پهن بوده و کسی دلش به رحم میآید و موقتا میآیند اینجایی که هستند. هنوز پاییز نرسیده آنقدری سرد شده که نشود شبها سر آسوده به زمین گذاشت. بچهها مریض شدهاند. مادر هم. ابوالفضل سرفه میکند ولی هنوز خوشاخلاق است. حتی وقتهایی که خودش را خراب میکند و مادر باید جایش را عوض کند باز آرام و خندهرو است. اثاثشان را که نگاه کنی یک نکته مثبت پیدا میکنی! کشیدنش این طرف و آن طرف سخت نیست. سبکاند چون اساسا اثاثی به آن معنی در کار نیست.ابوالفضل دوباره دستم را میگیرد و نگاهم را از اثاث قلیل به سمت خودش میگیرد. یاد سلامش میافتم. از خودم میپرسم جوابش را چه کسی خواهد داد؟ لازم به یادآوری است دوستانی که تمایل دارند در این امر خداپسندانه شرکت کنند، می توانند کمکهای خود را به این شماره حساب واریز کنند:
شماره حساب: 0303563424003
شماره کارت: 6037691084095710
به نام پروانه روشنی
بانک صادرات
همچنین برای دریافت اظلاعات بیشتر با این ادرس fardanews.com@gmail.com و یا با شماره 09196460927ارتباط بگیرید.
دیدگاه تان را بنویسید