فشار قبر چيست؛علل آن كدام است؟

کد خبر: 146459

امام صادق(عليه السلام) فرمود: براى هر چيزى قلبى است و قلب قرآن سوره ياسين است، هر كس هر روز يا هر شب بخواند... ، قبرش تا هر كجا چشم ببيند فراخ و گسترده مى‏گردد، و از فشار قبر در امان مى‏ماند.

تبیان: از هولناك‌ترين عذاب‌هاي قبر كه ميت در شب اول قبر به آن مبتلا مي شود، فشار قبر است كه مومن و كافر، كوچك و بزرگ، بايد حد طبيعي و ناگزير آن را تحمل كنند اما اين فشار تحت اعمال انسان و پرونده اي كه با اوست بسيار متغير است. فشار قبر از هولناك‌ترين عذاب‌هاي قبر كه ميت در شب اول قبر به آن مبتلا مي شود، فشار قبر است كه مومن و كافر، كوچك و بزرگ، بايد حد طبيعي و ناگزير آن را تحمل كنند اما اين فشار تحت اعمال انسان و پرونده اي كه با اوست بسيار متغير است. ابو بصير مي‌گويد: به امام جعفر صادق(عليه‌السلام) گفتم: آيا احدى هست كه از فشار قبر نجات پيدا كند؟ فرمود: پناه بخدا مى‏بريم از فشار قبر. چقدر قليل و اندك هستند آن افرادى كه از فشار قبر نجات پيدا كنند. (بحارالانوار، ج6،ص260) البته فشار قبر مربوط به مدفونين در زمين نيست بلكه شامل هر ميتي خواهد شد از امام صادق عليه‌السّلام پرسيدند: آيا عذاب و فشار قبر به فرد بدار آويخته مي‌رسد؟ آن حضرت فرمود: همانا پروردگار زمين، خود پروردگار هوا نيز هست. يا آن خدايى كه زمين به فرمان اوست، هوا نيز به فرمان اوست، پس خداوند عزّ و جلّ به هوا وحى مي‌فرمايد و هوا او را فشارى مي‌دهد سخت‏تر و شديدتر از قبر. (من لا يحضره الفقيه، ترجمه غفارى، ج 1، ص279) فشار قبر چيست؟ اما در مورد اينكه واقعيت فشار قبر چيست و كيفيت آن به چه شكلي است، اطلاعات دقيقي در دست نيست. برخي همچون علامه مجلسي، علامه حلي، علامه شبر و مرحوم حمصي رازي معتقد به عذاب جسد هستند. به عقيده اين بزرگان و برخي ديگر، ممكن است روح در عالم قبر، در بدن داخل شده و عذاب را تحمل كند ... علامه مجلسي مي‌فرمايد: انما السوال و الضغطة فى الاجساد الاصلية ...؛ سوال و تنگي و فشار قبر مربوط به جسد اصلي است.(جسد اصلي در مقابل جسد برزخي) در نهج البلاغه آمده است... و روعات الفزع و اختلاف الاوضاع و استكاك الاسماع و ظلمة للحد ...؛ (ياد كنيد از) دفعه بدفعه آمدنهاى خوف و بيم‌هاي مختلف و جابجا شدن دنده‏هاى پهلو از فشار قبر و كر گرديدن گوشها و تاريكى گور ... قائلين به اين قول به چنين رواياتي هم استناد مي‌كنند و مي‌گويند در هم فرو رفتن استخوانهاى دنده(در اثر فشار قبر) و نيش زدن گوشت(كه به عنوان عذاب قبر ياد شده) كه در بعضي روايات است تنها با بدن عنصرى سازگارى دارد. وقتى انسان مرد، با قوه ى خيال خود را جداى از دنيا مى يابد؛ همان گونه كه در دنيا با همان صورت به واسطه ى خيال، خود را درك مى كرد، وقتى در قبر گذاشته شد، خود را با همان صورت در قبر مى يابد و با اين واسطه دردها و عقوبت ها و يا لذت ها را در مى يابد. و اين است معنى حديث: كه قبر باغى از باغ هاى بهشت يا حفره‌اى از حفره‌هاى جهنم است. در هر حال روح با تعلق شديدي كه به جسد دارد، همواره در كنار جسد مي‌ماند و از وضعيت خوب يا بد جسد متاثر مي‌شود چه داخل در جسد و حساس به احساسات آن باشد چه نباشد. به همين جهت شايد بتوان گفت فشار قبر، مي تواند كنايه از همان فعل و انفعالات شيميايي باشد كه جنازه را از هم مي پاشد و ظرف مدت بسيار كمي، چنان تغييرات سريعي در آن ايجاد مي كند كه اگر امكان رويت جسد بعد از يك شب قبر حاصل شود، صحنه‌ي دلخراش و اندوهباري در معرض ديد قرار خواهد گرفت. از فرمايشات حضرت علي(عليه‌السلام) است كه: «فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ بِعَقْلِكَ، أَوْ كُشِفَ عَنْهُمْ مَحْجُوبُ الْغِطَاءِ لَكَ، وَ قَدِ ارْتَسَخَتْ أَسْمَاعُهُمْ بِالْهَوَامِّ فَاسْتَكَّتْ، وَاكْتَحَلَتْ أَبْصَارُهُمْ بِالتُّرَابِ فَخَسَفَتْ، وَ تَقَطَّعَتِ الْأَلْسِنَةُ فِي أَفْوَاهِهِمْ بَعْدَ ذَلَاقَتِهَا، وَ هَمَدَتِ الْقُلُوبُ فِي صُدُورِهِمْ بَعْدَ يَقَظَتِهَا، وَ عَاثَ فِي كُلِّ جَارِحَةٍ مِنْهُمْ جَدِيدُ بِلًى سَمَّجَهَا، وَ سَهَّلَ طُرُقَ الْآفَةِ إِلَيْهَا، مُسْتَسْلِمَاتٍ فَلَا أَيْدٍ تَدْفَعُ وَلَا قُلُوبٌ تَجْزَعُ، لَرَأَيْتَ أَشْجَانَ قُلُوبٍ وَ أَقْذَاءَ عُيُونٍ، لَهُمْ فِي كُلِّ فَظَاعَةٍ صِفَةُ حَالٍ لَا تَنْتَقِلُ، وَ غَمْرَةٌ لَا تَنْجَلِي؛ اگر آن مردگان را با (ديده) عقل و خرد بسنجى، يا پرده (خاكى) كه آنها را از تو پوشانده است كنار رود (آنها را خواهى ديد) در حالي كه گوش‌هايشان در اثر رسوخ جانوران خاكى در آنها نابود و كر گشته، و ديدگانشان از سرمه خاك (به مغز) فرو رفته، و زبان‌هايشان پس از تندى و تيزى در دهان‌ها پاره پاره گشته، و دلهاشان پس از بيدارى در سينه‏ها مرده، و از طپش افتاده، در هر عضوى از ايشان پوسيدگى تازه كه باعث فساد و زشتى است رخداده، و راه نابودى آنها را آسان ساخته است، در حالي كه در برابر هر آسيبى تسليم‏اند، نه براى دفاع (از آلام و اسقام) دستى، و نه براى ناليدن (از سختيها) دلهايى دارند(اگر به ديده عبرت بنگرى) اندوه‌هاى دلها و خاشاك و خونابه چشمها را خواهى ديد كه براى آنها در هر يك از اين رسوائى و گرفتاريها حالتى است كه دگرگون نشود، و سختي اي است كه برطرف نگردد. (ترجمه ‏نهج‏البلاغه انصارى، ص 625) اين عذاب اگرچه تا حدي طبيعي و در راستاي نظام خلقت است اما راههايي وجود دارد كه برطرف كردن آن را ممكن ساخته است. با وجود برخي روايات كه اصرار به همگاني بودن فشار قبر دارند، برخي روايات نيز به تفاوت‌هاي مومن و كافر اشاره كرده و از آسودگي مومن سخن مي‌گويند: «بنده مؤمن چون به خاك سپرده شود زمين به او گويد: آفرين، خوش آمدى، تو از جمله كسانى هستى كه دوست داشتم بر پشت من راه رود، حال كه تو را در بر گرفتم خواهى دانست كه چگونه با تو عمل مى‏كنم! پس تا آنجا كه چشم كار مى‏كند براى او گشاده گردد. و كافر چون به خاك سپرده شود زمين به او گويد: تو را آفرين و خوشامد مباد، تو از دشمن‏ترين كسانى هستى كه دوست نداشتم بر پشت من راه رود، حال كه تو را در بر گرفتم خواهى دانست كه چگونه با تو عمل مى‏كنم! پس چنان او را بفشارد كه استخوانهاى پهلويش بشكند.(امالى شيخ مفيد، ترجمه استادولى) محمد تقي فلسفي در اين باره مي گويد: «مقصود از فشار قبر اين نيست كه ديوارهاي قبري كه در گورستان حفر شده به هم نزديك مي شوند، و جسد ميت را در تنگنا قرار مي‌دهند، بلكه مقصود فشار نامرئي و نامحسوسي است كه، بر روح و جسد برزخي متوفي، وارد مي‌آيد و او را به شدت ناراحت مي‌كند. مرگ تاثيراتي كه اعمال مثبت و منفي در طول حيات بر تك تك سلولهاي بدن مي‌گذارند مي تواند در كم و زياد شدن عذاب جسم تاثير بگذارد مثل اين كه فرض كنيم گناهان كبيره موجب ترشح موادي در سلولهاي بدن شوند كه اين مواد در عالم قبر تجزيه بدن را سخت‌تر و مهلك‌تر كنند يا بالعكس ممكن است عبادت و اعمال صالح انسان و پرهيز از گناه، وقتي در درجات بالاي آن از سوي انساني رعايت شود، جسم را به طور طبيعي به مواد ايمني دهنده مجهز سازند. سالم ماندن معدودي از جنازه‌هاي انسانهاي وارسته، سالها بعد از وفات يا شهادتشان، سند خوبي بر اين مدعاست. هم اكنون اسنادي از همين جنازه‌هاي سالم كه مربوط به شهداي دفاع مقدس بوده، در موزه شهدا محفوظ است . عده‌اي ديگر از دانشمندان ديني هم معتقد به عذاب و پاداش روح‌اند و يا معتقد به عذاب و پاداش روح در جسم برزخي اش هستند. محمد تقي قلسفي در اين باره مي گويد: «مقصود از فشار قبر اين نيست كه ديوارهاي قبري كه در گورستان حفر شده به هم نزديك مي شوند، و جسد ميت را در تنگنا قرار مي‌دهند، بلكه مقصود فشار نامرئي و نامحسوسي است كه، بر روح و جسد برزخي متوفي، وارد مي‌آيد و او را به شدت ناراحت مي‌كند.»(معاد از نظر روح و جسم، ج 1 ، ص 261) مرحوم ملاصدرا و پيروان مكتب او با بهره‌گيرى از حركت جوهريه و اثبات عوالم سه‌گانه‌ى (طبيعت، عالم برزخ مثال، عالم مجردات) به تحليل و تبيين عذاب و سوال در قبر پرداخته مي‌گويند: آنچه بر اين جسد دنيوى پس از مرگ مي آيد از قبيل مقبور بودن و فشار و وحشت و هجوم حشرات بر روح مجرد وارد مى‌شود. (عيون مسايل نفس و شرح آن، استاد حسن حسن زاده، ج 2، ص 455 ـ 453). ... روح انسانى به كمك قوه ى خيال در دنياى مادى لذت ها و آلام را درك مى كند، و قوه ى خيال يك وجود مستقل است كه پس از مرگ نيازى به بدن مادى ندارد بلكه همراه روح است و روح به واسطه ى اين قوه، از صورت‌هاى ماديات لذت و يا زحمت مى‌بيند. بنابراين وقتى انسان مرد، با قوه ى خيال خود را جداى از دنيا مى يابد؛ همان گونه كه در دنيا با همان صورت به واسطه ى خيال، خود را درك مى كرد، وقتى در قبر گذاشته شد، خود را با همان صورت در قبر مى يابد و با اين واسطه دردها و عقوبت ها و يا لذت ها را در مى يابد. و اين است معنى حديث: كه قبر باغى از باغ هاى بهشت يا حفره‌اى از حفره‌هاى جهنم است. َ( الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّار.)پس قبر حقيقى همين هيئت‌ها و صورت‌ها است.(همان) چنانچه به قائده عموميت فشار قبر توجه كنيم و به اجسادي كه جنازه آنها را مي سوزانند و خاكسترشان را به دريا مي سپارند، بايد به همين نظريه، يعني به فشار بر روح مجرد، يا فشار بر روح مجرد در جسم برزخي اعتقاد پيدا كنيم . علل فشار قبر اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضِيقِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقبر خداوندا از عذاب و تنگى و فشار قبر بتو پناه ميبرم(مكارم الأخلاق، دعا هر صبح و شام) قطعا براي نجات از هر مصيبتي بايد عوامل ايجاد آن مصيبت را كشف كنيم تا با پيشگيري از پديد آمدن آن عوامل راه ابتلاء را سد كنيم. در روايات نبوي آمده است كه فشار قبر به دليل تضييع نعمت هاست. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ كَفَّارَةٌ لِمَا كَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْيِيعِ النِّعَم(أمالي الصدوق،540)؛ رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود: فشار قبر براى مؤمن كفّاره نعمتهايى است كه تباه كرده است. همچنين سكونى از امام صادق(عليه السّلام) و او از پدرانش (عليهم السّلام) روايت مى‏كند كه رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) فرمود: تنگى قبر و فشار آن به مؤمن براى آن است كه او نعمت‏ها را ضايع مى‏نمود و اين تنگى و فشار قبر كفاره آن عمل محسوب مى‏گردد. شايد در نگاه اول به نظر هر خواننده اي بيايد كه ضايع كردن نعمتها گناهي است كه به آساني مي توان آن را ترك نمود به خاطر آنكه تضييع نعمتها را مساوي با اسراف مي دانند اما اسراف يكي از مصاديق بارز در دايره تضييع و تباهي نعمتها به حساب مي آيد. اگر بخواهيم با نگاهي دقيقتر به عمق اين مسئله بنگريم خواهيم ديد كه حتي سير غذا خوردن، سير خوابيدن، حتي يك كلمه بيهوده سخن گفتن و امثالهم نيز مي تواند مصداقي از تضييع نعمتها باشد. يك مقدار بيشتر از حدي كه بدن به آن نياز دارد بيشتر استراحت كردن هم، نمونه اي از تضييع نعمتهاست. فرصتي كه خداوند به بشر براي زندگي روي زمين به او داده بسيار عزيز و مغتنم است. بايد از لحظه لحظه آن نهايت استفاده را برد. لذا استراحت نيز بايد به اندازه اي باشد كه بدن نيروي كافي براي فعاليت مجدد را بدست آورد. حتي يك مثقال چربي اضافه كه بر بدن روييده باشد(كه به همان اندازه نشانه زياد استفاده كردن مواد غذايي است) هم، داخل در محدوده تباهي نعمتهاست. به همان اندازه كه اولياء خدا كم هستند، رهايي يافتگان از فشار قبر نيز كم هستند. البته خداوند رعايت خيلي از اين چيزها را به دليل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قيامت هم ايشان را به دليل سير خوردن و سير خوابيدن مواخذه نخواهد كرد اما از آنجا كه هر چيزي اثر وضعي و طبيعي خودش را دارد، تضييع نعمتها هم اثر خودش كه همان فشار قبر است را دارد كه البته بسته به ميزان آن كم و زياد خواهد بود. برخي هم گفته اند منظور از تضييع نعمتها، بكار بردن نعمتها در غير از مورد مصرفشان يعني در راه حرام است. همانطور كه در تعاريف شكر گفته اند كه «استفاده از نعمت است در همان راهي كه خداوند دستور فرموده يا مجازمان كرده است.» به هر حال از آنجا كه پرهيز از چنين گناهاني بسيار سخت و مشكل است، فشار قبر هم براي همگان عموميت دارد و فرار از آن جز براي عده بسيار معدودي چون ائمه معصومين بسيار بعيد است. ابو بصير مي گويد: به امام جعفر صادق(عليه السّلام) گفتم: أيفلت من ضغطه القبر احد؟ آيا احدى هست كه از فشار قبر نجات پيدا كند؟ فرمود: نعوذبالله منها، ما أقل من يفلت من ضغطه القبر؛ پناه بخدا مى‏بريم از فشار قبر. چقدر قليل و اندك هستند آن افرادى كه از فشار قبر نجات پيدا كنند.(بحارالانوار، ج 6، ص260) اگر بخواهيم پرهيز از تباهي نعمتها را به واقع درك كنيم، بايد در زندگي اولياء بزرگ الهي تامل كنيم. في المثال آنچه در زندگاني پرخير و بركت حضرت زهرا(عليهاالسلام) چه در بحث عبادت و چه در بحث زحمات دنيوي و ديگر مسائل مي خوانيم و بسيار شگفت زده مي شويم، راهنمايي است كه به ما نشان دهد پرهيز از تضييع نعمتها چگونه مي تواند باشد. الْحَسَنُ الْبَصْرِيُّ مَا كَانَ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدَ مِنْ فَاطِمَةَ كَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا، زندگانى حضرت زهرا عليها السلام(روحانى متن عربى ... ص، 387) ابن شهر آشوب گويد: هيچ كس در بين اين امّت عابدتر از حضرت فاطمه(عليهاالسّلام) نبود، او آنقدر براى عبادت خدا بر پا مى‏ايستاد كه پاهايش ورم مى‏كرد. شيخ صدوق (رحمة الله عليه) روايت كرده كه حضرت على(عليه السّلام) به مردى از بنى سعد فرمود: بگذار تا قصّه‏اى در باره خودم و فاطمه برايت بگويم: فاطمه همسر من در ميان خانواده رسول خدا(صلّى الله عليه و آله و سلّم) از محبوبترين افراد بود، او با مشك به قدرى آب مى‏آورد كه اثر آن در سينه‏اش به جاى مانده بود، و به قدرى با آسياب كار مى‏كرد كه دستهايش پينه بسته بود، و به قدرى خانه را جارو مى‏كرد كه گرد و غبار بر لباسهايش مى‏نشست، و به قدرى در زير ديگ آتش مى‏افروخت كه لباسهايش سياه و چركين مى‏شد، و او به سبب اين كارها دچار زحمت و رنج شديدى شده بود.(زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام (روحانى)، ص383) به همان اندازه كه اولياء خدا كم هستند، رهايي يافتگان از فشار قبر نيز كم هستند. البته خداوند رعايت خيلي از اين چيزها را به دليل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قيامت هم ايشان را به دليل سير خوردن و سير خوابيدن مواخذه نخواهد كرد اما از آنجا كه هر چيزي اثر وضعي و طبيعي خودش را دارد، تضييع نعمتها هم اثر خودش كه همان فشار قبر است را دارد كه البته بسته به ميزان آن كم و زياد خواهد بود. بنابراين كساني كه اهل اسراف و بريز و بپاشهاي آنچناني هستند بايد منتظر فشار قبر سختي هم باشند كه اين همان مسئله ي ساده ي دو دو تا، چهار تاست . از ابو بصير نقل شده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: براى هر چيزى قلبى است و قلب قرآن سوره ياسين است، هر كس هر روز يا هر شب بخواند... ، قبرش تا هر كجا چشم ببيند فراخ و گسترده مى‏گردد، و از فشار قبر در امان مى‏ماند. امداد رساني ها برخي از عوامل نيز موجب كاهش فشار قبر است اينها مثل اقداماتي كه بعد از رسيدن بلا و مصيبت براي امداد رساني موثرند، مي توانند در قبر، مومن را از فشار و عذاب حفظ كنند. 1- برخي از سوره هاي قرآن قرآن مثلا هر كس در هر روز جمعه سوره نساء را بخواند از فشار قبر در امان خواهد بود. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شيخ صدوق، ترجمه انصارى، ص205) از ابو بصير نقل شده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: براى هر چيزى قلبى است و قلب قرآن سوره ياسين است، هر كس هر روز يا هر شب بخواند... ، قبرش تا هر كجا چشم ببيند فراخ و گسترده مى‏گردد، و از فشار قبر در امان مى‏ماند ... (همان، ص215) هر كس سوره ن و القلم را در نماز واجب يا مستحب تلاوت كند خداوند متعال او را از تنگدستى حفظ مى‏كند، و هنگامى كه بميرد به او پناه مى‏دهد (تا در امان باشد) از فشار قبر. (همان) كسى كه بر تلاوت سوره حم زخرف مداومت كند، خداوند او را از گزند حشرات زمين، و فشار قبر در امان دارد تا هنگامى كه در پيشگاه خداوند بايستد، آنگاه آن سوره مى‏آيد و به دستور خداوند او را وارد بهشت مى‏كند. امداد از طرف بازماندگان حذيفة بن يمان مى‏گويد: رسول خدا(صلّى اللَّه عليه و آله) فرمود: «هيچ لحظه‏اى سخت‏تر از شب اول دفن براى ميّت نيست، پس با صدقه دادن نسبت به مردگانتان مهربانى كنيد؛ و اگر نتوانستيد، دو ركعت نماز بخوانيد، به اين صورت كه در ركعت اوّل يك بار فاتحة الكتاب و يك بار آية الكرسى و دو بار سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ و در ركعت دوّم يك بار فاتحة الكتاب و ده بار سوره أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ قرائت شود. و نمازگزار بعد از سلام نماز بگويد: «اللّهمّ، صلّ على محمّد و آل محمّد، وابعث ثوابهما إلى قبر ذلك الميّت، فلان بن فلان»؛ خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و ثواب اين دو ركعت نماز را به قبر آن ميّت، فلانى پسر فلانى، برسان. در اين صورت، خداوند در همان لحظه، هزار فرشته را به سوى قبر ميّت گسيل‏ مى‏دارد كه هر كدام از آنان يك جامه و حلّه دارد، و تا روزى كه در صور قيامت دميده مى‏شود تنگى و فشار قبر او را به وسعت مبدّل مى‏كند، و به شماره هر چيز كه آفتاب بر آن مى‏تابد به نمازگزار كار نيك عطا شده، و مقامش چهل درجه بالا برده مى‏شود.» (ادب حضور، ص 167) برخي روزها مثل شب جمعه داراي بركات معنوي هستند شايد در اين ايام، حوادثي در بين زمين و آسمان اتفاق مي افتد كه در چيزهايي مثل فشار قبر تاثير گذار است. بنابراين خداوند با حساب و كتاب خود برخي بندگان مومنش را كه مي خواهد از فشار قبر مصون نگه دارد در شب جمعه مي ميراند. چهار حج مقبول منصور بن حازم گويد: از امام صادق (عليه السّلام) پرسيدم پاداش كسى كه چهار بار حج بجا آورده چيست؟ فرمود: اى منصور كسى كه چهار بار حج بجاى آورد هرگز فشار قبر نبيند، و هنگام مرگش خداى تعالى حج‏هاى او را به زيباترين صورتى در برابر او در آورد كه تا روز رستاخيز در ميان قبر نماز گزارند و ثواب اين نماز او را باشد بدان كه يك نماز از اين نمازها با هزار ركعت از نماز آدميان برابر است. (الحديت، روايات تربيتى، ج ‏3، فشار قبر، ص 123) مُردن در شب جمعه مرده برخي روزها مثل شب جمعه داراي بركات معنوي هستند شايد در اين ايام، حوادثي در بين زمين و آسمان اتفاق مي افتد كه در چيزهايي مثل فشار قبر تاثير گذار است. بنابراين خداوند با حساب و كتاب خود برخي بندگان مومنش را كه مي خواهد از فشار قبر مصون نگه دارد در شب جمعه مي ميراند. از ابان بن تغلب نقل شده است كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هر كس در فاصله ميان ظهر روز پنجشنبه تا ظهر روز جمعه از دنيا برود، خداوند او را از فشار قبر ايمن مى‏دارد.(ثواب الاعمال، ترجمه انصارى، ص 375) بعضي چيزها نيز فشار قبر را زياد مي كند؛ بد اخلاقي، مخصوصا با خانواده مهمترين آنهاست. اعمال صالح ديگر حتي اگر ياري پيامبر باشد نمي تواند اثر بداخلاقي را از بين ببرد. به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) خبر رسيد كه سعد بن معاذ مرده، آن حضرت با اصحاب خود آمدند و دستور دادند سعد را غسل دهند و خود بر در ايستاد و چون حنوط و كفنش كردند و تابوتش برداشتند رسول خدا بى‏كفش و رداء او را تشييع كرد و گاهى سمت راست تابوتش را مي گرفت و گاهى سمت چپ آن را ، وقتي به مزارش رسيدند، خود ميان قبر او رفت و لحدش را درست كرد و خشت بر او چيده، مي فرمود سنگ و گل بدهيد، ميان خشتها را گل مي زد و چون تمام شد، خاك بر او ريخت و قبرش را ساخت ... چون از كار قبرش فارغ شدند مادر سعد برخاست و گفت: اى سعد بر تو گوارا باد بهشت. رسول خدا فرمود: اى مادر سعد آرام باش. زيرا سعد گرفتار فشار قبر شد. گويند رسول خدا(صلي الله عليه و آله) برگشت و مردم برگشتند و به آن حضرت گفتند يا رسول اللَّه ما ديديم با سعد آن كردى كه با احدى نكردى تو بى‏رداء و كفش دنباله جنازه‏اش رفتى. پيامبر اكرم فرمود: فرشته‏ها بى‏ردا و پاى برهنه دنبال او بودند و من به آنها تاسى كردم، گفتند راست و چپ تابوتش را گرفتى؟ فرمود دستم بدست جبرئيل بود و هر جا را مي گرفت، مي گرفتم. گفتند تو دستور غسلش را دادى و بر او نماز خواندى و او را بدست خود در گور نهادى و باز هم فرمودى كه سعد فشار قبر دارد؟ فرمود آرى او با خاندان خود بداخلاقى مي كرد. (امالى شيخ صدوق، ترجمه كمره‏اى، متن، ص 385)

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت